شکسته نویسی به طور خلاصه عبارت است وارد کردن زبان گفتار در نوشتار. در این پست در مورد پدیده شکستهنویسی در زبان فارسی و تاریخچه آن توضیح می دهیم.
شکستهنویسی واقعاً چیست؟
شکسته نویسی سبکی از نوشتن است که با آن زبان شکسته را به دنیای نوشتن وارد میکنند. یعنی همانطوری بنویسیم که حرف میزنیم. به عبارت دیگر همانطور که هنگام حرف زدن برخی از کلمات را می شکنیم و برخی دیگر را حذف می کنیم، در مواردی می توانیم این کار را در نوشتار هم انجام بدهیم. به شکلی که خواننده تصور می کند دارد با ما صحبت می کند.
در مورد شکستهنویسی دو فرضیه وجود دارد: فرضیه اول می گوید شکسته نویسی باعث ایجاد صمیمیت می شود. اما فرضیه دوم می گوید شکسته نویسی ذهن مخاطب را خسته می کند. طرفداران فرضیه دوم می گویند مغز ما کلمات را به صورت رسمی حفظ کرده است. بنابراین برای خواندن متون شکسته باید کلمات را با آنچه در محفوظات خود دارد تطبیق بدهد و سپس منظور مخاطب را درک کند.

تاریخچه مختصر شکسته نویسی
شکسته نویسی در زبان فارسی تقریباً به صد سال پیش برمیگردد. مقدمات گویش شکسته در نوشتار در زمان مشروطه فراهم شد و در آن زمان کم کم مردم خطاب نویسندگان قرار گرفتند. گفتاری نویسی را جمالزاده وارد ادبیات داستانی کرد. البته ادبیات جمالزاده تنها بخشهای صرف و نحو و تلفظ و واژگان را شامل می شد. تغییر تلفظ واژه ها را بعدها صادق هدایت وارد ادبیات خود کرد و بعد از او هم چوبک و آلاحمد و گلستان این سبک را رواج دادند.
اصطلاح شکستهنویسی ابتدا در آثار مجتبی مینوی، پرویز ناتل خانلری و ابوالحسن نجفی به کار رفت.
شکسته نویسی یا محاوره نویسی؟ مسئله این است
شکستهنویسی را نباید با محاوره نویسی اشتباه گرفت. عبارت هایی مثل «بزن به چاک» یا «فلنگو ببند» ادبیات محاوره ای یا گفتاری هستند که به نوشتار راه پیدا کرده اند. اما شکسته نویسی به تغییر واژه ها و فعل ها اطلاق می شود، مثلا «می رود» در ادبیات شکسته به «میره» تبدیل می شود. پس هر شکستهنویسی لزوماً محاوره نویسی نیست.
جالب است بدانید که استفاده از ادبیات محاوره و محاوره نویسی حتی در رمان های کوچه بازاری هم توصیه نمی شود. پژوهشگران حوزه زبان توصیه می کنند که از محاوره نویسی فقط در دیالوگ ها و برای شناساندن بهتر شخصیت داستان استفاده شود. اما متن داستان و روایت نویسنده باید به صورت رسمی نوشته شود. این دیدگاه سختگیرانه در مورد شکسته نویسی وجود ندارد.
تایپ ده انگشتی یک مهارت مادام العمر است که در تایپون با صرف کمترین هزینه می آموزید. همین الان دست به کار شوید و در تایپون ثبت نام کنید.
در باب مزایا و معایب شکستهنویسی
زبان محاوره بی قاعده و صمیمی است، برای بیان طنز بهترین گزینه است و بین نسل جوان طرفداران زیادی دارد. اما باید توجه داشت که تنها راه ایجاد صمیمیت، شکسته نویسی نیست. نویسندگان و شاعران توانا در عین این که از چهارچوب های زبان رسمی جز به ضرورت خارج نمی شوند، به گونه ای می نویسند که خواننده با نوشته آنها به راحتی رابطه برقرار می کند و آن را درمی یابد. داستان کباب غاز جمالزاده مثال بسیار خوبی است.
وقتی حرف می زنیم، از زبان بدن و حرکت سر و دست ها و حتی اجزای صورت برای بیان منظورمان استفاده می کنیم. اما در نوشتار خبری از این ابزارهای کمکی نیست. پس عجیب نیست اگر نتوانیم منظور خودمان را درست منتقل کنیم. از سوی دیگر مغز ما از اصول و قواعد پیروی می کند و تنها با دیدن حروف ابتدایی و انتهایی کلمات، می توانیم آن کلمه را بخوانیم. با شکسته نویسی این قاعده را بر هم می زنیم و مغز ما گمراه می شود.

حساسیت دلسوزانهٔ علی صلحجو وی را واداشته که برای بخشی دیگر از شلختگیها و بینظمیهای نوشتارهای فارسی، تا اندازهای قاعده وضع کند. صلح جو اعتقاد دارد که شکستهنویسی افراطی و بیحدومرز، فرایند خواندن متن را با اخلال مواجه میکند؛ به این معنا که وقتی انسان با صورت نوشتاری ناآشنایی از کلمات برای بار نخست روبهرو میشود، ذهن او در بازشناسی آن با کمی تأخیر عمل میکند و خواندن متن بهکندی صورت میگیرد. از همین رو، ضروری است برای شکستهنویسی محدودیتهایی قائل شد.
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد!
رواج استفاده از فضای مجازی و اپلیکیشن های پیام رسان مهم ترین عامل بروز پدیده ای به نام شکستهنویسی است. اما آیا لازم است همیشه از گویش شکسته برای نوشتن استفاده کنیم؟ جواب منفی است. شکسته نویسی همیشه به درد نمی خورد. بهتر است این سبک نوشتن را برای فضاهایی نگه داریم که می نویسیم، اما در واقع مشغول نوشتن نیستیم.
وقتی در اپلیکیشن های پیامرسان چت میکنیم یا توییت می کنیم، در حقیقت داریم حرف میزنیم. اما از نوشتن صرفاً به عنوان جایگزین صدا استفاده می کنیم. در این موارد شکسته نویسی نه تنها ایرادی ندارد، بلکه حس صمیمیت را به خواننده منتقل می کند. اگر در چت از ادبیات رسمی استفاده کنید، عصا قورت داده به نظر می رسید و مخاطب با شما ارتباط برقرار نمی کند. در مورد نمایشنامه ها و دیالوگ های داستانی هم همینطور است.
اما بهتر است پای شکستهنویسی را به متون دیگر باز نکنیم. نوشتن یک قاعده علمی یا یک متن اداری با گویش شکسته، اعتبار نگارنده را در نظر مخاطب از بین می برد و صحت نوشته را زیر سوال می برد. برای گفتار قواعد خاصی در نظر گرفته نشده است. اما این به این معنی نیست که می توانیم در شکسته نویسی هم از قواعد زبانی صرف نظر کنیم. شکسته نویسی قواعد خاص خود را دارد. علی صلح جو در کتاب «اصول شکسته نویسی» این قواعد را بررسی کرده است.
دیدگاهتان را بنویسید